معضل مجازی: فیلمبازان
با همکاری: ciemaExpert
نقل است در روایتی از کتاب بحار الانوار که امام علی (ع) در جنگ خندق، سرلشکر سپاه دشمن، عمرو بن عبدود را بر زمین افکند و بر سینه وی نشست. همین که آمد سر ملعون را جدا کند. ملعون آب دهانی بر صورت حضرت انداخت و به مادر حضرت دشنام داد. سپس امیر المؤمنین (ع) از جای برخاست. دور شد و میدان جنگ را دوری زد. سپس بازگشت و ملعون را به درک واصل نمود.
از قبل قرار بود مقالهای برای "فیلمبازان" به رشته تحریر درآورم. مدتی در وادی مجادله با خود و یکی به دو کردن بودم که از میان لحن های ادبی، انتقادی، عامیانه یا هزل کدام را برگزینم. تا اینکه جریانات اخیر گروه فیلمبازان از جمله اخراج بهمن پیش آمد. چنان این جریانات خشمگینم ساخت که تصمیم گرفتم صبوری پیشه کنم تا خشم و غضب بخوابد. و برای دیگران هم نه، برای خودم شائبهای از شخصی و متعصبانه بودن مقاله پیش نیاید. اما پس از یک ماه مشاهده شد که هنوز به همان اندازه خشمگین و غضبناکم. پس از رعب اینکه مبادا به حق ننویسم. به کل از نگارش مقاله منصرف شدم.
چند روز پیش به یادم افتاد دوستی قدیمی دارم که در مجازی از رفقای گرمابه و گلستان به شمار میآید. او آدم بسیار بسیار جالبی است. گاهی صدایش میزنم دایرة المعارف. زیرا برای خود تاریخچه زنده مجازی است. او از ابتدا در تمام گروه های سینمایی سیر کرده و همه بالا و پایین های تک تک رسانه های قدیمی و جدید را در گنجینه ذهن خود محفوظ و مبثوت دارد. او صاحب چند اکانت فیک است که اگر عضو گروه های سینمایی تلگرامی بوده باشید حتما نام هایشان به گوشتان خورده. او هیچوقت هویت واقعی خود را نزد عموم برملا نکرده. و به گفته خودش فقط هویت حقیقی خود را به سه نفر لو داده است. به پی وی (اتاق چت) او رفتم. و با ناامیدی خواستهام را مطرح کردم. و در کمال ناباوری پذیرفت. حتی حاضر شد از نام حقیقیاش استفاده شود. نام او اردشیر آذر فُغان است. شما را دعوت میکنم به مطالعه مهمترین و جامعترین افشاگری سینمایی در تلگرام.
مخلص شما؛ سینا لسانی
اردشیر آذرفغان:
«تاریخچه»
اوایل خرداد ۱۳۹۳ صفحه اینستاگرام مدیابرد فعالیتش را آغاز کرد. کارش مثل همه پیج های سینمایی در آن مقطع گذاشتن پست های سطحی و تکراری سینمایی بود که بسیار هم مورد توجه واقع میشدند برای مثال تصویری از جوکر و در کپشن، یکی از دیالوگ های آن یا تصویری پرتره از دیکاپریو و در کپشن: اگه دوسش داری یه قلب بفرست و دوستاتو تگ کن. مدیابرد با همین جنس پست ها و تقاضای ملتمسانهِ تگ و فالو اعضایی را جذب کرد و در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۹۳ نام خود را به فیلمبازانِ ایرانی تغییر داد. و کم کم شروع کرد به ساخت عکس هایی که روی خودشان دیالوگ نوشته و گوشه شان تگ پیج مدرج شده بود. این عکس ها همچون ویروسی از صفحه های دیگر سردرآوردند حتی اکثر آن مدیران راحت طلب حاضر نبودند کمی خلاقیت به خرج دهند و خودشان عکسی طراحی کنند. عیناً همان ها را کپی میکردند. کانال فیلمبازان ایرانی هم در اوایل مهر ماه ۹۴ و در همان روزهای اولیه اضافه کردن قابلیت ساخت کانال، تاسیس شد. به عنوان عکس رسمی کانال نیز تصویر ساده ای از وودی آلن گذاشته شد. تصویری که تا اوایل امسال در پیج و کانال به عنوان لوگو استفاده میشد. فیلمبازان ایرانی حدود یک سال پیش نام خود را به فیلمبازان تغییر داده و گروه اصلی و رسمی خود را تأسیس کرد.
«تحلیل اولیه: کمی تند و شتابزده»
فیلمبازان با ارفاق، ۳ سال است که تاسیس شده و ادمینش حسین (ملقب به عالیجناب) و مریدان وی همه به این موضوع افتخار میکنند. با این که سه سال عدد زیادی نیست و رسانه های قدیمی تر از آن هم کم نیستند. اما فی الواقع آنان به چه افتخار میکنند؟ به این که از همان روز تاسیس تا به امروز رویه جوکردیکاپریویی را تعقیب کردهاند؟ یا اینکه با اخبار و پست های زرد و سطحی خود شبکه های نوین مجازی را مورد قبضه قرار داده و در هرچه پَست و حقیر کردن سطح فرهنگ و شعور جامعه سینمایی چیزی کم نذاشتهاند؟ دیگر چرا نام رسانه تخصصی، روی خود میگذارند؟ تا به حال یک مطلب درست درمون، نه نقد، حتی یک یادداشت ۴ خطی که به جایی بزند و بانی علاجی باشد در این رسانه دیدهاید؟ تنها در کانال تلگرامی فیلمبازان تا به امروز بیش از ده هزار پست گذاشته شده الحق و الانصاف آن ها جز هدر دادن وقت مخاطب و اشغال و سنگینی ترافیک مجازی چه کاربردی داشتهاند؟ حال یحتمل عده ای معتقدند که کانال همچون نامش به فیلمبازها کمک کرده. واژه «فیلمباز» تا چندی پیش برای این چاکر، مقدس بود اما دیگر امروز ارزشی ندارد و به جایش از مترادف «خوره فیلم» استفاده میکنم. فیلمبازی و یا خوره ای الکی نیست و برای خود پروسهای دارد. بایستی فرد مراحلی طی کند تا بشود به او گفت فیلمباز یا خوره. مرحله دیدن آثار نولان مثل شوالیه تاریکی و اینسپشن یا فیلم های لئون حرفه ای ، فهرست شیندلر و... که به اصطلاح به آن مرحله ۲۵۰ تای imdb میگویند مرحله اول و قدم نخست برای فیلمباز یا خوره شدن است. که اگر گاماس گاماس هم پیموده شود نهایت ۱ سال زمان میبَرد. لیک فیلمبازان ۳ سال است که در آن گیر کرده و درجا میزند. و ابداً تلاشی برای پیشرفت و ترقی خود نمیکند. احتمالاً مدیر مادی گرا دیده که هنوز استقبال میشود و صواب دانسته اعمال تغییر و ترفیع نکند. و فقط به دنبال جلب نظر مخاطبان ابتدایی و کم هوش خود باشد. و الا همه رسانه ها از عنفوان امر خود اینچنین هستند. اگر اینچنین هم بمانند چه حاصل؟ به طور مثال همین سینما اکسپرت هم اوایل کار در اینستاگرام فراتر از جوکردیکاپریویی نمیرفت اما با بررسی این ۴ سال روز به روز پیشرفت و پوست اندازی اش را به وضوح میبینیم.
«عالیجنابِ پوپولیست»
دلیل اصلی درجا زدن فیلمبازان این است که بسیار زود به کسب درآمد رسید و ادمین ها رویکرد پوپولیستی به خود گرفتند یعنی حاضر شدند دست به هرکاری بزنند تا مخاطبان را راضی نگه داشته و به سهولت جیب آنان را خالی و مغزشان را تهی گردانند. ادمین فیلمبازان امروز برای خود اسکناس ها درو میکند اما حتی یک قران ناقابل به ادمین هایی که صبح تاشب برایش (پوزش) سگدو میزنند، نمیدهد. آنان به دستور ارباب و عالیجناب خود دست به هرکاری میزنند. این دختران و پسران تنها برای چشیدن طعم نوکری و تقرب به جایگاه و منصب ظاهرا رفیع وی از هیچ عملی فروگذار نمیکنند. بله. این است عصر نوین برده داری مجازی.
«عقده عالیجناب و ماجرای ساخت گروه»
سال پیش یک خلاء آزار دهنده و خارشی رنجش وار خال به خال وجود عالیجناب فیلمبازان را فراگرفت درست مثل همان خلأیی که ثروتمندان امروزی جامعه مان دچارش میشوند. آن محتاجانی که کار خود را سال ها قبل در کودکی با فروختن سیب زمینی در میدان و بازار شروع کردند و طی یک جریان اقتصادی و قرار گرفتن در زمان و مکان مناسب و البته جدیت و کوشش فراوان (هیچکس منکر زحمت هایی که برای رسیدن به این جایگاه کشیدهاند نیست) به مولتی میلیاردهای امروز بدل شدند. آن ها بالفعل نه دانش و تحصیلاتی دارند و نه هنر میفهمند در حقیقت هیچ چیز جز پیچ و خم بازار و رازهای دلالان نمیدانند. زمانی که بر روی مبل گرانقیمتی در قصر واقع در زعفرانیه شان نشستهاند و به در و دیوار طلاکاری شده عمارت مینگرند. افکار و اندیشه ها به ذهنشان هجوم می آورد. با خود زمزمه کنان میگویند: امروز به چنان قدرتی رسیدهایم که همه عالم جلویمان دولا راست میشوند و بهمان احترام میکنند. اما چه حرف ها که پشتمان نمیزنند. همه توسط نوکرها به گوشمان رسیده. «اون خرپول بی سواد» ، «اون ثروتمند بی فرهنگ» ، «تو اون کله پوکش چیزی جز سیب زمینی نیست» و... هجوم همین افکار است که جرقه ای در ذهنشان میزند و آن ها را به این فکر میاندازد که به هنر ورود کنند. عده ای به سمت سینما میروند و تهیه کنندگی میکنند و بدون استثنا خیلی زود هم شکست میخورند. گروهی دیگر به نمایشگاه های نقاشی رفته و دسته چک ها را برای خرید نقاشی های گرانقیمت و نفیس درمیآورند.
سال بعد عمارتشان تبدیل به بزرگترین نمایشگاه نقاشی خاورمیانه میشود. عمارتی که دیوار به دیوارش چشم اندازی از بهترین های ایران و جهان است. منزل را محفل هنرمندان و روشنفکران میکنند. کنج به کنج خانه گروهی عموماً با عینک بر چشم ، ریش پروفسری و پوشش جنتلمنانه بسیار شیک ایستادهاند. خود نیز به عنوان میزبان جلوی آن ها با گیلاسی در دست به نقاشی ها نگریده و ادای اطلاع و التذاذ درمیآورند. اما نه تنها آن ها را درک نمیکنند بلکه غریضهی سادیستیکی در وجودشان میخواهد همه آثار را جرواجر کنند. و تک تک روشنفکران و ادیبان را پس از یک کتک مفصل با تیپا از خانه بیرون بیاندازند. عالیجناب فیلمبازان سال گذشته گروه بزرگ فیلمبازان را تاسیس کرد قبلتر هم گروهی داشتند اما گروه بزرگ جریانش فرق میکند. همان ابتدا از طریق رابطان خود دعوتنامه هایی را به نویسنده های سینمایی و کارشناسان مجازی ارسال کردـ افرادی چون عباس نصراللهی، پژمان خلیل زاده، محسن باقری، سینا لسانی و نام های مشابه دیگر هر کدام به گونه ای به گروه دعوت شدند. او سعی کرد همچون آن سیب زمینی فروش ثروتمند دور خود را با شخصیت های تراز بالا شلوغ کند تا خودش را بالا بکشد اما پس از اتفاقاتی که افتاد (در آخر مقاله بهشان میرسیم) سرانجام عالیجناب قصه مان بیش از پیش حقیر شد.
«فیلمبازان بی اساس است»
فیلمبازان رسماً یک رسانه دزد است. زیرا پایه های خود را با ستون دیگران پی ریزی کرد. نام و برند فیلمبازان دزدی است. شاید باور نکنید اما فیلمبازان نام رسانه ای دیگر است. رسانه ای که هم از هر لحاظ قدیمی تر میباشد و هم همواره در صناعت خود تخصصی تر و حرفه ای تر عمل میکند. اگر باور نمیکنید خود ببینید. آدرس پیج اینستاگرام و کانال تلگرام فیلمبازان اصلی: @Film_Bazzan جالب اینجاست که این دزد ها از این عمل دور از اخلاق برای رشد خود استفاده کردند. متاسفانه از آن جا که پست های خوب فیلمبازانِ اصلی همواره در گروه های سینمایی فوروارد میشود. هیچکس به دنبال این نمیرود که این پست ها برای آن فیلمبازان نیست بلکه برای کانالی مجزاست. کاربران، خوب بودن پست ها را به پای همان فیلمبازانِ دروغین اما پرجمعیت تر مینویسند.
«فیلمبازان بی هویت است»
تا همین اواخر، فیلمبازان به قدری بی هویت بود که حتی از خود لوگویی نداشت. چنان در همه جا اعم از پیج ، کانال و گروه تصویر وودی آلن را استفاده میکرد که گویی پیج هواداری او است. جالب اینجاست که در میان مطالبش هم جز تک و توک دیالوگ و تبریک تولد (که کار بیهوده و همیشگی رسانه های زرد است) خبری از آلن نبود. به بی هویتی اشاره شد یک وقت سوء تفاهم نشود. فیلمبازان هنوز هم بی هویت است و تا ابد بی هویت میماند. رسانه ای که هیچ تفکر و دیدگاهی پشتش نیست. و عالیجنابش حتی زحمت فکر کردن به خود نمیدهد. رسانهای که حتی توهین به خیلی هاست اگر "نون به نرخ روز خور" خطاب شود. زیرا اصلا “روز” نمیداند چیست و هنوز در جریان جوکردیکاپریویی سه سال پیشش سیر میکند. ((البته لازم به ذکر است گفته شود که آغاز جریان جوکردیکاپریویی مربوط به پنج سال پیش است. این جریان همزمان با رواج اینستاگرام در ایران و با پیج های خوب CINEMA MOVIE و MOVIE OFFER به راه افتاد و دو سال بعد زمانی که نفس های آخر را میکشید مدیابرد (فیلمبازان سابق) کار خود را آغاز کرد پس فیلمبازان حتی مبدع جریان جوکردیکاپریویی هم نمیباشد.))
«گروه فیلمبازان: از صفر تا صد»
فیلمبازان جز دعوتنامه ای که به افراد شاخص میفرستد. منوال و شیوه عضویتی نیز برای عموم دارد. هرکس میتواند به ربات موسوم به فیلمبازان مراجعه کرده و با ارسال نام ، نام خانوادگی و سن در گروه عضو شود. البته نه همان موقع، شش ماه دیگر! این پروسه بیشتر از هرچیز ما را به یاد فیلم های طنز مهران مدیری میاندازد. اگر هرکس را بدون هیچ فیلتری عضو میکنید چرا دیگر اسم و سن میپرسید؟ اصلا از اسم و سن چه چیز را میتوان تشخیص داد؟ دیگر آن شش ماه چه معنی میدهد؟ خنده دار است. آخر شش ماه انتظار برای چه؟ در ادامه کمی روال و برنامه کاری گروه را عادلانه بیان میکنم تا خودتان قاضی شوید که ورود به آنجا شش ماه که هیچ برای ۱ ثانیه هم ارزش انتظار دارد یا خیر؟ دو سه مدیر (نمیگویم بیکار) با حوصله، شبانه روز در گروه حاضرند تا با افراد خاطی برخورد کنند. مدام قوانینی را که طی چند بند بسیار مرتب و تو دل برو لیست شده را سنجاق میکنند ، به اعضا مؤدبانه و غیر موٖدبانه تذکر میدهند و از آنان میخواهند که خود را با قوانین گروه وفق دهند. خلاصه آنان برای منظم نشان دادن خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. چیزی که از همان ابتدای ورود به گروه به صورتی واضح و رسا مشاهده میکنید. فرق گذاری های مسلم میان اعضا توسط ادمین ها است. در گروه دو دسته از قرب و منزلتی بالا برخوردارند اول: « اعضای قدیمی» و دوم: «دختران» به طوری که اگر یک عضو تازه وارد با یک عضو قدیمی بحث کند حتی اگر آن عضو تازه وارد پروفسوری عالیرتبه یا استاد دانشگاه هاروارد هم باشد حق با آن عضو قدیمی است! و اگر وسط مباحثهِ عضو قدیمی و عضو جدید، یک دختر چیزی (بی ربط) بپراند ناگهان اعضای گروه جمیعاً سجده به جا آورده و پاهای مبارک دختر را بوسه باران میکنند! این شوخی نیست. شاید کمی اغراق باشد اما عین واقعیت است. باور نمیکنید از طریق ربات به گروه بروید و خود ببینید (البته شش ماه دیگر) تا یک دختر حرفی میزند همه ی ادمین ها خود را نشان داده و شروع به شیرین زبانی میکنند. پس اگر پسرید و میخواهید در گروه فیلمبازان تحویل گرفته شوید ابداً به دنبال ارتقای سطح دانش سینمایی خود نباشید. پیشنهاد من به شما این است یا بروید یک اکانت فیک دختر بسازید و ترجیحا عکسی با آرایش غلیظ روی پروفایلش بگذارید. یا حداقل یک سال در فیلمبازان فعالیت کنید تا تبدیل به عضو قدیمی شوید. البته برای یک سال فعالیت میباست رسماً مغز را تعطیل کنید. این هم کار سختی نیست بگردید و دکمه خاموشی مغزتان را بیابید و بی درنگ فشارش دهید. حال خود را به آنان سپردهاید و بی شک یک مهره ارزشمند برای گروهشان خواهید بود.
«گروه فیلمبازان: پشت پرده»
در اکثر گروه ها و گردهمایی های موفق سینمایی چون گروه سینما اکسپرت (که نفساً گروه اصلیشان را از کانالشان هم جلوتر میدانم و به نظرم در حال حاضر با اختلاف بهترین گروه سینمایی است) اعضا رفته به رفته به مدد استادکارانِ گروه و با همدلی یکدیگر فیلم میبینند، به مطالعه میپردازند ، مباحثه میکنند و نرم نرمک رو به رشد و پرورش میروند. و در این میان به هیچ وجه نه پای مدیریت و دیکتاتوری طرف است و نه کسی به کسی زور میگوید. زیرا روحیه ای یگانه و همزبان برای رسیدن به هدف مشترک وجود دارد. اتفاقاً جنگ و دعوا هم تا دلتان بخواهد میشود. البته نه دعوا سر مسائل شخصی، بلکه جروبحث های سینمایی که اتفاقا بسیار مفید و سودمندند و اصلاً پای حرف رکیک و دعوایی هم در میان نیست. همیشه این مناظره و میزگرد ها را برابر با رقابت های ورزشی چون رودرویی های رزمی میدانم که رقبا پس از سوت پایان با هم دست داده و خوش و بش میکنند. انگار نه انگار که در حال کتک کاری بودهاند. در گروه هایی چون سینما اکسپرت اعضا رفته رفته پخته میشوند و به دانایی میرسند. در اینگونه گروه ها اعضا آنچنان در فضای آگاه و سالمی رشد میکنند که تا مدت ها خود را سزاوار و صلاحیتدار هر اظهار نظری نمیدانند. و هرگاه دانش خود را کافی بدانند دهان میگشایند و حرف میزنند در غیر اینصورت خیر. هنوز هم در متون سینما اکسپرتی هایی که امروزه مینویسند ( مطالبشان را در همین کانال میتوانید جستجو کنید.) میشود آن ملاحظه و درنگ را برای حرف احساسی و بی اساس نزدن مشاهده کرد. اما چرا فیلمبازانی ها از حیث بررسی رفتارشناسانه درمقابل سینمااکسپرتی ها قرار میگیرند؟ دو تن از مدیران گروه فیلمبازان که به زعم خودشان مغز متفکر گروه هستند. و تِز برنامه های اصلی گروه را دادهاند، پیشتر عضو سینما اکسپرت بودند. آن ها به خیال خود نکاتی سری از فرمول های سینمااکسپرت را نُت برداری کرده و نزد عالیجناب (ادمین فیلمبازان) بردند. اما غافل از این که این تدابیر برنامه درازمدت میخواهد و بایستی به دست استادکار اجرا شود نه هنرور! این بود که فیلمبازان از همان ابتدا و روز نخست خواست به سال سوم فعالیت سینما اکسپرت برسد. و نتیجه اش شد اعضایی لوس و نُنُر که سوادشان زیر سطح زمین است اما ادعایشان فراتر از کوه میرود.
«گروه فیلمبازان: نقطه عطف، ماجرای اخراج بهمن و نامه سینا»
سینا لسانی ، محمد بهمن چعبی ، فرزاد لمعانی و رضا شاهورانی از سینما اکسپرت کم و بیش در فیلمبازان فعالیت کردند. آن ها با وجود برخورد بد و ناشایست اعضا و مدیران به فعالیت خود ادامه دادند. زیرا برایشان گروه خود و دیگران فرقی نداشته آن ها همواره و تا حد توان برای ارتقای سطح دانش کاربران مجازی کوشیدهاند. و اتفاقا تا حدی هم تاثیرگذار بودهاند برای نمونه هنوز حرف های بهمن را عیناً در پیام های فیلمبازانی ها میبینیم. (گرچه خود معنیشان را نمیدانند) اما اخراج همین بهمن از گروه جرقهای شد برای نزول و هبوطشان به قعر چاه و همچنین نقطه عطفی در تاریخچه غیر قابل دفاع گروهشان. در تاریخ ۲ بهمن ۹۶ برای چندمین بار در فیلمبازان به بهمن توهین شد. بهمن هم نرم پاسخ داد. اما مهم این است که “پاسخ داد” آن هم به یک عضو قدیمی! درجا بدون هیچ حرفی، اخراجش کردند. در گروه دعوا مرافعه به راه افتاد. سینا لسانی میان آن گیس و گیس گشی ها این نامه را خطاب به مدیریت نوشت:
با سلام به رؤسای گروه سینمایی فیلمبازان.
احتراماً به استحضار میرسانم دقایقی پیش متوجه مطرود و خلع فعالیت شدن دوست شریفمان "محمد بهمن چعبی" از گروه شدم.
با عنایت به تصمیمات مهمتان در فضای مجازی به منظور احداث مجمعی نافع و ایجاد اتمسفری برای عروج سینما دوستان، که بنفسه نخستین بار واژه "فیلمبازان" را بر سرنویس این رسانه نگریستم. این عملکرد را شوک برانگیز و دور از مرحمت ذاتی دانسته و تقاضای رسیدگی فوری را از آقای بابک مؤید زاده و مدیر اصلی، آقا حسین خواستارم.
مخلص شما؛ سینا لسانی
البته نامه بسیار بدی بود زیرا هم بیش از اندازه ادب را رعایت کرد. در آن برهه نیازی به این مراعات نبود و قطعاً باید تند برخورد میشد. و هم واژه فیلمبازان را به آن ها ربط داد در صورتی که قدمت این واژه به بسیار قبلتر از تولد عالیجناب کوچک برمیگردد و ابداً ابداع او نیست. بگذریم. به فاصله دست کم یک ساعت پاسخی داده نشد در صورتی که همه ادمین ها از جمله عالیجناب (ادمین اصلی فیلمبازان) آنلاین بودند. تا اینکه سینا لسانی لفت داد. بعد از آن سرشناسترین های گروه و تنها باقیمانده باسوادان هم گروه را ترک کردند. و عالیجناب وقتی دید تقریبا همه غیرخودی ها رفتهاند و آبها از آسیاب افتاده پاسخ داد:
دوست عزیز قوانین ساده است:
توهین مساوی با اخطار و در ادامه حذف
هر کس مشکلی با این قانون داره میتونه از گروه بره کسی جلوش رو نگرفته 🙂
«مؤخره»
این مقاله سه هزار کلمه ای را به درخواست مدیریت سینما اکسپرت نوشتم. اما به همه مقدسات قسم که خود او هیچ تاثیر و نفوذی در جزئی ترین بخش متن هم نداشت. به من گفت هرچه بنویسی منتشر میکنم چه بسا بد ما را بگویی. اولین بار بود که مقاله بلند کار میکنم و بعید میدانم که تکرارش کنم. این هم تراوشات واقعیت هایی بود که حقیقتاً آزارم میداد و بایستی یک جایی بیانشان میکردم تا خالی شوم. سینما اکسپرت تنها رسانه خوب سینمایی نیست اما متاسفانه تعداد رسانه های خوب به انگشتان دست هم نمیرسد. جا داشت اسم آن ها را هم عنوان کنم اما از آنجا که عنوان کردنشان حتما باید با توضیحات و تاریخچه ای کوتاه همراه میبود و اینگونه مقاله میرفت به سمت کتابچه شدن که امکان پذیر نبود. به گمانم این مقاله راه به جایی نخواهد برد اما ایمان دارم که دیر یا زود شاهد فروپاشی فیلمبازان خواهیم بود آن هم نه به واسطه من یا شخص دیگر بلکه به دست سرنوشت. همانگونه که سرنوشت و اقتضای برهه زمانی موجب شد فیلمبازان ها پا بگیرند و عرض اندام کنند. از آنجا که حزب بادند، پایشان به جایی وصل نیست و فقط و فقط به زمان دلخوشند. همین زمان هم روزی از خجالتشان در میآید.
«پایان»